معنی برپا شده - جستجوی لغت در جدول جو
برپا شده
ایجاد شده، مستقر
ایجاد شده، مستقر
تصویر برپا شده
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر برپاشده
برپاشده
ایجاد شده
ایجاد شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ارضا شده
ارضا شده
سگیر خشنودک
سگیر خشنودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بر شده
بر شده
بالا رفته بلند شده
بالا رفته بلند شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بر شده
بر شده
بالارفته، بلند شده، مرتفع
بالارفته، بلند شده، مرتفع
فرهنگ فارسی عمید